یک روز قشنگ زمستونی
عزیزم.از وقتی به این دنیا اومدی خیلی به اینجا اومدیم اما این بار برای بار اول از ماشین بیرون آوردمت وروی برگهای پاییزی گذاشتمت.وقتی برگ هارو دیدی از خوشحالی نمیدونستی باید چیکار کنی.....همشونو چنگ میزدی و میخواستی که بخوریشون..........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی