امسال هم قرار بود طبق هر سال یه شب قبل شب یلدا با خاله های مامان و بچه هاشون دورهم جمع شیم و شب یلدا هم با خانواده بابا که اون اتفاق خیلی بد پیش اومد. بله اتفاق بد اونم این بود که مامان آقاجونشو از دست داد و............. سال قبلش بود که همه شب یلدا خونه خاله جون جمع بودیم و هندونه شب لدامون رو آقاجون شکوند اونم با شوخی و خنده به همه میگفت ازم عکس بگیرین تا یادگاری براتون بمونه.بخاطر مریضیش حوصله شلوغی رو نداشت اما اونشب دوست داشت همه شلوغ کنیم و بخندیم ولی افسوس امسال.................. همه خونه آقاجونم جمع شدیم و فقط براش قرآن و دعا خوندیم. برای شادی همه پدر بزرگا که دیگه تو جمع ما نیستن مخصوصا پدر بزرگ سید من صلو...